ریلا در اینگل ساید،داستانی فراتر از فلسفه.....
مادر کتاب در شادی های کوچیک و غم های بزرگ یک دختر15 ساله(15تا19 ساله)آشنا میشویم.وقتی من این کتاب را خوندم کلا دیدم به زندگی تغییر کرد.دید من دیگرمانند دختری12 ساله به زندگی نبود من دیدی 15 ساله داشتم.
کتاب 8را به این خاطر کتابی فلسفی میگم چون این کتاب به ما درس آزادگی ،زندگی وشادی و مهارت زندگی می آموزد.مثلا در صفحات زیبای این کتاب کاغذهای زیادی هست که ما یادمیگیریم حتی در زمان جنگ نیز میتوانیم شادی به کنیم.مثلا نام یکی از این فصل ها که میگم اینه:((عروسی در حال وهوای جنگ))حتی از نام این هم معلومه که درحال و هوای جنگ میشود عروسی گرفت وحالا باهم دست بردی بر صفحات این فصل میزنیم:
بقیه عروسی به خوبی انجام شد.ریلا به خوبی توانست از عهده ساقدوش عروس بربیاید و خنده های بی وقتش را به خوبی توانست فرو دهد..............
بعداز انجام مراسم عروسی همه غذا خوردند و اگر کسی خبر نداشت فکرمیکرد این غذا طی چند هفته درست شده است.........
همه شاد بودند و میگفتندومیخندیدند انگار نه انگار دراین لحظه جنگ بزرگی در دنیا بپا است.
علاوه براینها ما متوجه شدیم روبه رو شدند با کارهایی که ازشون متنفریم هیچ ترسی نداره چون ریلا از نوزادان و جنگ متنفر بود و همزمان یک نوزاد جنگ زده را به فرزندی قبول کرد یک جایی است که آنه میگوید:
همه ما از شورع جنگ مجبور به کارهایی شدیم که ازش متنفر بودیم.
ودر راه جنگ ریلا فهمید که برعکس چیزی که فکر میکرده خیلی هم با استعداد است.
نمیدونم این مطلب به درد میخوره یانه اما باید بگم هرکی کتاب ریلا رو خونده باشه متوجه منظور من میشه و هرکی نخونده اگه یک ذره نبوغ داشته باشه میفهمه که ریلا در اینگل ساید قشنگترین کتاب از کتاب های آنه است............
آنه،دختری از سرزمین خیال.