آنه شرلی،دختری از سرزمین خیال
من از میان جنگلی که سایه اش،
نقش بند آب های دریاچه آبهای نقره ایست...
و از لابه لای درختان طوس و قوش،
که ستون های درخشان قصر رویا های من است.....
قاصدکهای خیالم را،
به آسمان صورتی خیال هایم .......
خواهم فرستاد.
تاهمچون ستارگان بدرخشد و همه بگویند آن چه بود؟؟
تامن درجوابشان بگویم
آن شکوفه ی سرزمین خیالم بود....................
+ نوشته شده در چهارشنبه هشتم آذر ۱۳۹۱ ساعت 15:46 توسط ملیکا،دختری از سرزمین خیال
|
آنه،دختری از سرزمین خیال.